طناز طباطبایی متولد سال ۱۳۶۲ در تهران و فارغالتحصیل کارگردانی تئاتر است. او با شرکت در کلاسهای آزاد بازیگری، خود را به جامعه بازیگری معرفی کرد و در حالی که هنوز یک ماه از شروع کلاسهای بازیگریاش نگذشته بود برای بازی در فیلم «جوانی» در سال 80 انتخاب شد.
اما اولین حضور جدی و پررنگ طباطبایی در سال 83 و با بازی در فیلم «دیشب باباتو دیدم آیدا» به کارگردانی «رسول صدرعاملی» رقم خورد. بعد از آن با بازی در چند فیلم، سریال و تلهفیلم توانست خودش را به مخاطب نشان دهد و قابلیتهای بازیگریاش را به نمایش بگذارد. او سال گذشته با فیلم «مرهم» ساخته «علیرضا داوود نژاد» به جشنواره فجر آمد و امسال هم با بازی در فیلم «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» توانست خوش بدرخشد. با او به بهانه حضورش در مقابل دوربین «پوران درخشنده» گفتوگو کردیم.
از پیوستنتان به پروژه هیس! دخترها فریاد نمیزنند بگویید...
پروژه هیس... زمانی به من پیشنهاد شد که خانم درخشنده تقریبا از 800 نفر از دختران جوان تازهکار و نابازیگر تست گرفته بودند تا اینکه صلاح دیدند این نقش را به بازیگر شناخته شدهتر محول کنند. خانم درخشنده هم با دیدن فیلم «مرهم» و بازی من در آن، با نحوه بازیگری من آشنا شده بودند. این بود که قرعه به نام من افتاد و از من برای بازی این نقش دعوت شد. در واقع شاید سپردن این نقش با این همه سختیها و اوج و فرودهایی که داشت برای یک بازیگر تازه کار که قطعا تجربه کمی دارد یا نابازیگر، بسیار دشوار بود و همچنین برای خانم درخشنده هم ریسک بزرگی محسوب میشد.
از آنجاییکه قبلا با پوران درخشنده کار نکرده بودید، تجربه کار کردن با او چطور بود؟
با خانم درخشنده تجربه قبلی نداشتم در واقع تا قبل از فیلم هیس... تجربه همکاری با کارگردان خانم را اصلا نداشتم. اما این تجربه بینهایت برای من جذاب و دلچسب بود. اگر دقت کرده باشید بازیگرانی که در فیلمهای خانم درخشنده بازی میکردند همیشه کارشان فوقالعاده بوده و این دلیلی ندارد جز اینکه خانم درخشنده آنقدر محیط امن و راحتی را برای بازیگر فراهم میکنند که بازیگر بتواند با طیب خاطر و در آرامش و تمرکز کامل به کارش بپردازد. من در این تجربه واقعا از ایشان سپاسگزارم و به ایشان خسته نباشید میگویم. از کارم لذت بردم و امیدوارم این لذت به تماشاچی هم منتقل شود.
اگر اشتباه نکنم سال قبل هم در جشنواره فیلمی داشتید...
بله. سال گذشته با فیلم «مرهم» ساخته علیرضا داوودنژاد به جشنواره آمدم.
با آن نقش چطور ارتباط برقرار کردید؟ با اینکه نقش یک فرد معتاد بود و بازی کردنش چندان راحت نیست...
همیشه وقتی فیلمنامهای را برای اولین بار میخوانم متوجه میشوم که به درد این نقش میخورم یا نه و آیا این نقش برای من مناسب است یانه. اگر در همان اولین مواجهه با فیلمنامه، قصه و متن تاثیر لازم و کافی و قابل توجهی روی من بگذارد متوجه میشوم که انتخاب درستی است.
فیلمنامه هیس! دخترها فریاد نمیزنند تاثیرگذار بود و ذهن من را مدتها درگیر خودش کرده بود در عین حال نقش شیرین، نقش خوبی بود که نیاز به تمرکز بالا و قدرت و توانایی برای ایفا داشت. در عین حال تحلیل بخش روانکاوی نقش شیرین نعیمی نیازمند دقت و صرفانرژی زیادی برای کشف کردن داشت که خوشبختانه در دوران پیش تولید به متن بسیار پرداخته شد و در دوران فیلمبرداری رفته رفته با گپ زدنهای متمادی، نقش جان گرفت. ترس از سوءاستفاده در تمامی زنها وجود دارد و از کودکی تا بزرگسالی این نقش، در واقع همان ترسهای کودکی هر دختری است که حالا این اتفاق ناگوار برایش رخ داده. از او سوءاستفاده شده و بار سنگین این اتفاق روی شانههایش سنگینی میکند.
کاملا نقش را درک میکردم و بارها با خودم تکرار میکردم که اگر این اتفاق برای خود من در کودکی افتاده بود چه میکردم؟ با خانوادهام چه میکردم؟ آنها با من چه رفتاری داشتند؟ آیا جرأت بازگو کردن این ماجرا را برای خانوادهام داشتم یا نه؟ با همه سختیها و فشارهای روحی، روانی که این نقش به من وارد کرد اما نتیجه خوب و دوستداشتنیای به همراه داشت و تاثیر درستی را روی مخاطب خودش میگذارد. در واقع صرف آگاه کردن جامعه و بخصوص خانوادههاست که فکر میکنم فیلم رسالت خودش را به درستی انجام داده.
معمولا چه ملاکهایی برای نقشها دارید؟ یعنی با توجه به چه چیزهایی آنها را انتخاب میکنید؟
ملاک انتخاب برای من همیشه فیلم با کیفیت بوده و هست. با کیفیت هم به لحاظ ساختار و هم به لحاظ محتوا. به همین دلیل همیشه این شانس را داشتم که با فیلمسازان درجه یک افتخار همکاری داشته باشم و تا امروز از انتخابهایم راضی بودهام.
بازیگری را تا کجا میخواهید ادامه دهید؟
بازیگری برای من یعنی زندگی. بازیگری از زندگی جدا نیست، بازیگری اگر همه زندگی یک بازیگر نباشد نمیتواند خوب بازی کند. نه به دلیل عشق و علاقه به بازیگری، در واقع بازیگری در ذات خودش زندگی کردن در شخصیت دیگری است. من یاد گرفتم از صبح که بیدار میشوم تا شب که میخواهم بخوابم با دقت به همه چیز نگاه کنم، به رفتار خودم در درجه اول، در ابتدا باید خودم را بشناسم.
باید در طول روز دائما مراقب رفتار و حرکاتم باشم و عادتهای روزمره خودم را خوب بشناسم و کشف کنم تا یاد بگیرم عادتهای شخصیام را در نقشها تکرار نکنم. این باعث عدم تکرار میشود و دائما پیرامون خودم را میبینم. خوب شنیدن، خوب دیدن و خوب درک کردن، درست و خوب نگاه کردن به آدمها در طول روز به درک درست از موقعیتهای رئال روزمره رسیدن این نگاه من به بازیگری است. دنیا از نگاه یک بازیگر بعد عمیقتری پیدا میکند. تصمیم دارم تا وقتی زندهام بازیگری را ادامه دهم.
فکر میکنید گریم تا چه اندازه روی بازی شما تاثیر دارد؟
تجربه کار با خانم نویدی را در چند کار دیگر هم داشتم هم در کار با آقای فتحی در سریال میوه ممنوعه و هم در همکاری با آقای حاتمیکیا(گزارش یک جشن). خانم نویدی با هوشمندی و طراحی دقیق و اجرای ظریفشان بینهایت به نقش و به من کمک کردند. هر بار که خودم را در آینه نگاه میکردم از این همه استادی از جانب ایشان لذت میبردم. گریم این کار بسیار سخت بود و ریزهکاریهای زیادی را باید رعایت میکردند. من برای چند دوره از زندگی شیرین به گریم احتیاج داشتم اما این دورهها نزدیک به هم بودند. یعنی تقریبا فاصلههایشان دو، سه ساله بودند. اما خانم نویدی با ظرافت مثال زدنیشان به خوبی از عهدهاش برآمدند.